1 . عبور و مرور
[اسم]

la circulation

/siʀkylasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 عبور و مرور رفت و آمد، گردش

  • 1.La circulation sanguine.
    1. گردش خون.
  • 2.Maintenant, il faut bloquer la circulation.
    2. اکنون باید (راه) عبور و مرور را مسدود کنیم.
  • 3.Nous voulons assurer une circulation fluide.
    3. ما می خواهیم رفت و آمدی روان ایجاد کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان