1 . جریان داشتن 2 . حرکت کردن
[فعل]

circuler

/siʀkyle/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: circulé] [حالت وصفی: circulant] [فعل کمکی: avoir ]

1 جریان داشتن در گردش بودن، جاری بودن

  • 1.La montée de pression ne permet pas au sang de circuler.
    1. فشار بالا به خون اجازه نمی دهد تا جریان بپذیرد.

2 حرکت کردن رفت و آمد کردن

  • 1.Circulez, il n'y a rien à voir !
    1. حرکت کنید! هیچ چیزی برای دیدن وجود ندارد!
  • 2.Le tram circule en ville.
    2. تراموا در شهر حرکت می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان