خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشمک زدن (چراغ)
2 . پلک زدن
[فعل]
clignoter
/klinjɔtˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: clignoté]
[حالت وصفی: clignotant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
چشمک زدن (چراغ)
سوسو زدن
2
پلک زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
clignotant
cligner
clientèle
client
cliché
climat
climatique
climatisation
climatiser
climatiseur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان