Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . تکرار مکررات
2 . تصویر یا نوشته (برای چاپ روی چوب یا فلز)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le cliché
/kliʃe/
قابل شمارش
مذکر
1
تکرار مکررات
کلیشه
1.C'est une conversation pleine de clichés.
1. این یک مکالمه پر از تکرار مکررات [کلیشه] است.
2.Le romancier a tenté d'éviter les clichés dans son dernier livre.
2. رماننویس در آخرین کتابش قصد داشته که از تکرار مکررات خودداری کند.
2
تصویر یا نوشته (برای چاپ روی چوب یا فلز)
تصاویر
کلمات نزدیک
clic-clac
clergé
clerc
cleptomanie
clef
client
clientèle
cligner
clignotant
clignoter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان