Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . مشتریها
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la clientèle
/klijɑ̃tɛl/
قابل شمارش
مونث
1
مشتریها
مشتریان
1.Le nouveau boucher a une clientèle de plus en plus nombreuse.
1. قصاب جدید مشتریان بیش از پیش متعددی دارد.
2.Notre nouveau service de livraison attirera la clientèle.
2. خدمات جدید تحویل در محل ما، مشتریها را جذب خواهد کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
client
cliché
clic-clac
clergé
clerc
cligner
clignotant
clignoter
climat
climatique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان