خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تکان شدید
[اسم]
la commotion
/komosjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
تکان شدید
ضربه
1.Il est décédé d'une commotion cérébrale.
1. او در اثر یک ضربه مغزی مرده است.
2.Les commotions d'un tremblement de terre.
2. تکانهای شدید یک زمینلرزه.
تصاویر
کلمات نزدیک
commodité
commode
commissure
commissionnaire
commission rogatoire
commun
communal
communautaire
communautarisme
communauté
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان