1 . درگیر (چیزی بودن)
[صفت]

concerné

/kɔ̃sɛʀne/
قابل مقایسه

1 درگیر (چیزی بودن) گرفتار

  • 1.J'étais en vérité concerné par cela.
    1. در حقیقت من درگیر این (موضوع یا ماجرا) بودم.
  • 2.Tu ne dois pas être concerné par ses histoires.
    2. تو نباید درگیر داستان‌هایش شوی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان