خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (مجازات) اعدام
[اسم]
la condamnation à mort
/kɔ̃danasjɔ̃ a mɔʁ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: condamnations à mort]
1
(مجازات) اعدام
1.Depuis 1981, la condamnation à mort est interdite en France.
1. از سال 1981، (مجازات) اعدام در فرانسه ممنوع شده است.
2.Sa condamnation à mort fut confirmée trois ans plus tard.
2. (مجازات) اعدامش 3 سال بعد تایید شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
condamnation
condamnable
concéder
concurrentiel
concurrent
condamnation à perpétuité
condamner
condamner à une amende
condamné
condensation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان