خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چاشنی
[اسم]
le condiment
/kɔ̃dimɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
چاشنی
ادویه
1.La sauce aux prunes est un condiment sucré.
1. این سس آلو یک چاشنی شیرین است.
2.Le sel, le poivre sont des condiments, ils donnent du goût à la nourriture.
2. نمک و فلفل چاشنی هستند، به غذا مزه می دهند.
تصاویر
کلمات نزدیک
condescendant
condescendance
condensé
condenser
condensation
condisciple
condition
conditionnel
conditionnement
conditionner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان