خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وضعیت
[اسم]
la condition
/kɔ̃disjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: conditions]
1
وضعیت
شرایط
1.L'amélioration de la condition des femmes est devenue un rêve.
1. بهبود وضعیت زنان تبدیل به یک رویا شده است.
2.Les conditions de vie sont inacceptables dans ce pays.
2. شرایط زندگی در این کشور غیرقابل پذیرش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
condisciple
condiment
condescendant
condescendance
condensé
conditionnel
conditionnement
conditionner
conditionné
condoléances
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان