خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تشکیل دادن
[فعل]
constituer
/kɔ̃stitɥe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: constitué]
[حالت وصفی: constituant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تشکیل دادن
1.Ils ont constitué une association humanitaire.
1. آنها یک شراکت انسانی تشکیل دادهاند.
2.La viande constitue une grande part de mon alimentation.
2. گوشت بخش بزرگی از تغذیهام را تشکیل میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
constipé
constiper
constipation
consterné
consterner
constitutif
constitution
constitué
constructeur
constructif
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان