خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متقاعد کننده
[صفت]
convaincant
/kɔ̃vɛ̃kɑ̃/
قابل مقایسه
1
متقاعد کننده
قانع کننده
1.Cet homme politique a fait un discours très convaincant.
1. این مرد سیاسی یک سخنرانی متقاعد کننده کرد.
2.L'argument du professeur était très convaincant.
2. استدلال استاد بسیار متقاعد کننده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
contusion
contrôleur
contrôler
contrôle des naissances
contrôle des armes
convaincre
convaincu
convalescence
convalescent
convenable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان