Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . متقاعد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
convaincu
/kɔ̃vɛ̃ky/
قابل مقایسه
1
متقاعد
مجاب
1.Je suis convaincu que nous pouvons résoudre ce problème.
1. من مجاب شدم که ما میتوانیم این مشکل را حل کنیم.
2.Mon fils est convaincu qu'il a fait le bon choix.
2. پسرم متقاعد شد که تصمیم خوبی گرفته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
convaincre
convaincant
contusion
contrôleur
contrôler
convalescence
convalescent
convenable
convenablement
convenance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان