خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مصحح
2 . نمرهدهنده
[اسم]
le correcteur
/kɔʀɛktœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: correcteurs]
[مونث: correctrice]
1
مصحح
تصحیحکننده
1.Ces correcteurs a travaillé sur le livre.
1. این تصحیحکنندگان روی کتاب کار کردند.
2.Il travaille comme correcteur dans une imprimerie.
2. او به عنوان مصحح در یک چاپخانه کار میکند.
2
نمرهدهنده
[معلمی که نمره میدهد]
1.Correcteur sévère.
1. نمرهدهنده سختگیر.
2.Pierre sera correcteur pour le prochain baccalauréat.
2. "پییر" برای (مدرک) دیپلم آینده [بعدی] نمرهدهنده خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
correctement
correct
corpulent
corpulence
corps législatif
correcteur fluide
correcteur orthographique
correction
correctionnel
correspondance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان