خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طرف مکاتبه
2 . خبرنگار
[اسم]
le correspondant
/kɔʀɛspɔ̃dɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: correspondants]
[مونث: correspondante]
1
طرف مکاتبه
1.Le numéro de votre correspondant a changé
1. شماره تلفن طرف مکاتبه شما عوض شده است.
2
خبرنگار
گزارشگر
1.C'est un reportage de notre correspondant à Séoul.
1. این گزارشی از خبرنگار ما در "سئول" است.
2.Notre journal n'a pas de correspondant dans ce pays.
2. مجلهی ما در این کشور خبرنگاری ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
correspondance
correctionnel
correction
correcteur orthographique
correcteur fluide
correspondre
corrida
corridor
corriger
corriger les épreuves
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان