خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مطابق بودن
2 . مکاتبه کردن
3 . (به جایی) راه داشتن
4 . ارتباط داشتن (با)
[فعل]
correspondre
/kɔʁɛspˈɔ̃dʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: correspondu]
[حالت وصفی: correspondant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مطابق بودن
تطبیق کردن، همخوانی داشتن، خواندن
مترادف و متضاد
accorder
convenir
correspondre à quelque chose
با چیزی همخوانی داشتن
1. Ça ne correspond pas à ce que tu viens de dire.
1. این با چیزی که الان گفتی، همخوانی ندارد.
2. Sa version des faits ne correspond pas à la réalité.
2. این سلسه حوادث با واقعیت همخوانی ندارد.
2
مکاتبه کردن
نامهنگاری کردن
1.C'est le temps de correspondre.
1. وقتش است که مکاتبه کنیم.
2.Nous correspondons en italien ou en français.
2. ما به ایتالیایی و فرانسوی نامهنگاری میکنیم.
3
(به جایی) راه داشتن
correspondre avec quelque part
به جایی راه داشتن
1. Sa maison correspondait avec la cave.
1. خانهاش به زیرزمین راه داشت.
2. Son bureau correspond directement avec sa chambre.
2. دفترش مستقیماً به اتاقش راه دارد.
4
ارتباط داشتن (با)
در ارتباط بودن (با)
مترادف و متضاد
communiquer
contacter
correspondre avec quelqu'un
با کسی در ارتباط بودن
1. Depuis son départ, on correspond régulièrement avec lui.
1. پس از رفتنش، ما مرتباً با او در ارتباط هستیم.
2. Je corresponds avec cette Américaine depuis notre adolescence.
2. من با این آمریکایی از دوران نوجوانیمان در ارتباطم.
نکته
دقت کنید که در این معنی «ارتباط داشتن» صرفاً از طریق تلفن یا نامه مدنظر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
correspondant
correspondance
correctionnel
correction
correcteur orthographique
corrida
corridor
corriger
corriger les épreuves
corrigé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان