خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تصحیح کردن
[فعل]
corriger
/kɔʀiʒe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: corrigé]
[حالت وصفی: corrigeant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تصحیح کردن
اصلاح کردن
1.La réponse de l'étudiant est incorrecte donc il doit la corriger.
1. پاسخ دانش آموز صحیح نبود پس باید آن را اصلاح کند.
2.Le nouveau directeur a corrigé les erreurs.
2. مدیر جدید اشتباهات را تصحیح کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
corridor
corrida
correspondre
correspondant
correspondance
corriger les épreuves
corrigé
corroborer
corroder
corrompre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان