1 . تصحیح کردن
[فعل]

corriger

/kɔʀiʒe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: corrigé] [حالت وصفی: corrigeant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تصحیح کردن اصلاح کردن

  • 1.La réponse de l'étudiant est incorrecte donc il doit la corriger.
    1. پاسخ دانش آموز صحیح نبود پس باید آن را اصلاح کند.
  • 2.Le nouveau directeur a corrigé les erreurs.
    2. مدیر جدید اشتباهات را تصحیح کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان