خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در حالت خوابیده
2 . دولا شده
3 . قلابدوزی
4 . بخواب! (فرمانی برای حیوانات خانگی)
[صفت]
couché
/kuʃe/
قابل مقایسه
1
در حالت خوابیده
دراز کشیده
1.Être couché dans le lit.
1. (به حالت) دراز کشیده در تخت بودن.
2.Le chien est couché dans sa niche.
2. سگ در حالت خوابیده در لانهاش است.
2
دولا شده
قوز کرده
1.Être couché à terre
1. به سمت زمین دولا شده
[اسم]
le couché
/kuʃe/
قابل شمارش
مذکر
3
قلابدوزی
[حرف ندا]
couché
/kuʃe/
4
بخواب! (فرمانی برای حیوانات خانگی)
دراز بکش!
1.Au pied, couché !
1. دراز بکش روی پاهات!
تصاویر
کلمات نزدیک
couchette
coucher du soleil
coucher
couche-culotte
couche d'ozone
couci-couça
coucou
coude
couder
coudre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان