خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاج
2 . تاج گل
3 . روکش دندان
4 . منطقه جغرافیایی متمرکز
[اسم]
la couronne
/kuʀɔn/
قابل شمارش
مونث
1
تاج
1.Couronne royale
1. تاج سلطنتی
2
تاج گل
حلقهی گل
1.Couronne mortuaire
1. تاج گل مراسم خاکسپاری
3
روکش دندان
1.Sur la dent abîmée le dentiste pose une couronne.
1. روی دندان خراب، دندانپزشک یک روکش دندان قرار میدهد.
4
منطقه جغرافیایی متمرکز
[خصوصا مجموعه شهرستانهای (تقسیمات کشوری فرانسه) اطراف پاریس]
1.Les villes de la petite couronne.
1. شهرهای منطقه جغرافیایی متمرکز کوچک.
تصاویر
کلمات نزدیک
courir sur le haricot
courir le risque
courir deux lièvres à la fois
courir
courgette
couronnement
couronner
courre
courriel
courrier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان