1 . صدای گوشخراش
[اسم]

le cri strident

/kʀi stʀidɑ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: cris stridents]

1 صدای گوشخراش جیغ

  • 1.J'ai entendu un cri strident.
    1. صدایی گوشخراش شنیدم.
  • 2.Le cri strident d'un enfant déchire le silence dans une des maisons.
    2. صدای گوشخراش یک بچه سکوت داخل یکی از خانه‌ها را می‌شکند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان