خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حامی
2 . وکیل مدافع
[اسم]
le défenseur
/defɑ̃sœʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
حامی
مدافع، طرفدار، پشتیبان
1.Elle fut la défenseur des droits de la femme.
1. او مدافع حقوق زنان بود.
2.Mon oncle est un fervent défenseur des droits de l'homme.
2. عمویم یک حامی پر و پا قرص حقوق بشر است.
2
وکیل مدافع
تصاویر
کلمات نزدیک
défense de
défense
défendre
défectueux
défection
défensive
déferler
défi
défiance
défiant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان