خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناامید کردن
2 . ناامید شدن
[فعل]
démoraliser
/demɔʀalize/
فعل گذرا
[گذشته کامل: démoralisé]
[حالت وصفی: démoralisant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
ناامید کردن
مایوس کردن، دلسرد کردن
مترادف و متضاد
décourager
1.Cette succession de mauvaises nouvelles me démoralise.
1. این توالی خبرهای بد من را دلسرد میکند.
2.Ils sont complètement démoralisés.
2. آنها کاملا ناامید شدهاند.
2
ناامید شدن
مایوس شدن، دلسرد شدن
(se démoraliser)
1.Demain, ils vont se démoraliser.
1. فردا، آنها ناامید خواهند شد.
2.Il se démoralise et s'épuise vite.
2. او سریع مایوس و خسته میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
démoralisant
démonté
démontrer
démonter
démonte-pneu
démordre
démotiver
démouler
démultiplier
démuni
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان