خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شدن
2 . نتیجه داشتن
3 . تحول
4 . آینده
[فعل]
devenir
/dəv(ə)niʀ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: devenu]
[حالت وصفی: devenant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
شدن
devenir quelque chose
چیزی شدن
1. Ce garçon veut devenir pompier.
1. این پسر میخواهد آتشنشان شود.
2. L'ancien maire est devenu ministre.
2. شهردار سابق، وزیر شد.
3. Que sont devenues nos années de jeunesse ?
3. سالهای جوانیمان چه شدند؟
2
نتیجه داشتن
نتیجهای در بر داشتن، شدن
مترادف و متضاد
résulter
1.Que devient l'arbre que vous avez planté à l'automne dernier ?
1. آن درختی که پاییز پارسال کاشتی، چه شد؟
2.Que devient votre projet ?
2. پروژهات چه نتیجهای در بر دارد؟
[اسم]
le devenir
/dəv(ə)niʀ/
قابل شمارش
مذکر
3
تحول
دگرگونی، تغییر
مترادف و متضاد
mutation
transformation
en devenir
در حال تحول
1. L'informatique est en perpétuel devenir.
1. علم کامپیوتر در حال تحولی همیشگی است.
2. Toutes les sciences sont en devenir.
2. تمامی علوم در حال تحول اند.
4
آینده
آتیه
formal
مترادف و متضاد
avenir
futur
le devenir de quelque chose
آینده چیزی
1. Le devenir de toutes les sciences est en devenir.
1. آینده تمامی علوم در حال تحول است.
2. Quel sera le devenir de votre invention ?
2. آینده اختراع شما چه خواهد شد؟
تصاویر
کلمات نزدیک
devanture
devant
devancer
deuxièmement
deuxième classe
devenir ami
devenir célèbre
devenir rouge comme une cerise
devin
deviner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان