خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حل کردن (در مایعات)
2 . منحل کردن
[فعل]
dissoudre
/disudʀ/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
حل کردن (در مایعات)
2
منحل کردن
فسخ کردن
1.Cette association a été dissoute.
1. این انجمن منحل شده است.
2.Dissoudre un mariage.
2. فسخ کردن یک ازدواج.
تصاویر
کلمات نزدیک
dissonant
dissonance
dissolvant
dissolution
dissolu
dissous
dissuader
dissuasif
dissuasion
dissymétrie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان