خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متنوع کردن
2 . (محصولات) متنوعی فروختن
[فعل]
diversifier
/divɛʀsifje/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: diversifié]
[حالت وصفی: diversifiant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
متنوع کردن
تنوع دادن به
1.La commerçante diversifie les produits à la vente.
1. فروشنده به محصولات تنوع میدهد تا خوب بهفروش بروند.
2.Le cuisinier diversifie ses menus.
2. آشپز صورت غذاهایش را متنوع میکند [به صورت غذاهایش تنوع میدهد].
2
(محصولات) متنوعی فروختن
(se diversifier)
1.Pour faire face à la crise, ce boulanger a décidé de se diversifier.
1. برای مقابله با این بحران، این نانوا تصمیم گرفت محصولات متنوعی بفروشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
diversification
diversement
divers
diverger
divergent
diversion
diversité
divertir
divertissant
divertissement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان