خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنوع
[اسم]
la diversité
/divɛʀsite/
قابل شمارش
مونث
[جمع: diversités]
1
تنوع
گوناگونی
1.En France il y a une grande diversité de paysages.
1. در "فرانسه"، تنوع بالایی از مناظر وجود دارد.
2.La biodiversité est partout autour de nous ; c'est la diversité de la vie sur Terre
2. تنوع زیستی همه جا در اطراف ما است؛ این تنوع زندگی روی زمین است.
تصاویر
کلمات نزدیک
diversion
diversifier
diversification
diversement
divers
divertir
divertissant
divertissement
dividende
divin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان