خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خود را سرگرم کردن
2 . (کسی را) سرگرم کردن
[فعل]
se divertir
/divɛʀtiʀ/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: diverti]
[حالت وصفی: divertissant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
خود را سرگرم کردن
سرگرم شدن
1.J'ai pensé qu'on pourrait se divertir à la maison.
1. فکر کردم که میتوانیم در خانه خود را سرگرم کنیم.
2.Nous nous sommes bien diverties à cette soirée.
2. ما امشب خودمان را خوب سرگرم کردیم.
2
(کسی را) سرگرم کردن
(divertir)
1.Ce film nous a bien diverti.
1. این فیلم خیلی ما را سرگرم کرد.
2.L'humoriste nous divertit avec ses blagues.
2. کمدین ما را با جوکهایش سرگرم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
diversité
diversion
diversifier
diversification
diversement
divertissant
divertissement
dividende
divin
divinité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان