1 . خود را سرگرم کردن 2 . (کسی را) سرگرم کردن
[فعل]

se divertir

/divɛʀtiʀ/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: diverti] [حالت وصفی: divertissant] [فعل کمکی: être ]

1 خود را سرگرم کردن سرگرم شدن

  • 1.J'ai pensé qu'on pourrait se divertir à la maison.
    1. فکر کردم که می‌توانیم در خانه خود را سرگرم کنیم.
  • 2.Nous nous sommes bien diverties à cette soirée.
    2. ما امشب خودمان را خوب سرگرم کردیم.

2 (کسی را) سرگرم کردن (divertir)

  • 1.Ce film nous a bien diverti.
    1. این فیلم خیلی ما را سرگرم کرد.
  • 2.L'humoriste nous divertit avec ses blagues.
    2. کمدین ما را با جوک‌هایش سرگرم کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان