1 . به دردسر انداختن 2 . جلوی دست و پای (کسی را) گرفتن 3 . جا گرفتن 4 . سردرگم کردن
[فعل]

embarrasser

فعل گذرا و ناگذر

1 به دردسر انداختن

2 جلوی دست و پای (کسی را) گرفتن

3 جا گرفتن جا اشغال کردن

4 سردرگم کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان