خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وام گرفتن
2 . قرض گرفتن
3 . رفتن از (راهی، مسیری)
4 . اقتباس کردن
[فعل]
emprunter
/ɑ̃pʀœ̃te/
فعل گذرا
[گذشته کامل: emprunté]
[حالت وصفی: empruntant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
وام گرفتن
emprunter à quelque part
از جایی وام گرفتن
On envoyait les enfants à la fac sans emprunter à la banque.
ما بچهها را به دانشگاه فرستادیم، بدون اینکه از بانک وام بگیریم.
2
قرض گرفتن
به امانت گرفتن
مترادف و متضاد
déposer
emprunter quelque chose (à quelqu'un)
چیزی را (از کسی) قرض گرفتن
1. Je peux vous emprunter votre stylo ?
1. میتوانم خودکارتان را قرض بگیرم؟
2. Je voudrais emprunter un livre de la bibliothèque.
2. میخواستم از کتابخانه کتابی قرض بگیرم.
3
رفتن از (راهی، مسیری)
در پیش گرفتن
مترادف و متضاد
aller
emprunter une voie/un chemin/un itinéraire...
از راهی/معبری/مسیری... رفتن
1. J'emprunte la voie de gauche.
1. من راه [مسیر] سمت چپ را در پیش میگیرم.
2. Pour aller chez ce fermier, il faut emprunter ce chemin caillouteux.
2. برای رفتن به خانه این کشاورز باید از این جاده سنگلاخی رفت.
4
اقتباس کردن
اقتباس گرفتن
emprunter quelque chose (à/chez quelque chose)
چیزی را (از چیزی) اقتباس کردن
1. Cet auteur emprunte ses citations chez les classiques romains.
1. این مولف گفتههایش را از رومیهای باستان اقتباس میکند.
2. Le français a emprunté de nombreux mots au grec.
2. زبان فرانسه کلمات زیادی را از زبان یونانی اقتباس گرفتهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
emprunt
emprisonner
emprisonnement
emprise
empresser
emprunteur
emprunté
empuantir
empâter
empêchement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان