خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقض کردن
[فعل]
enfreindre
/ɑ̃fʀɛ̃dʀ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: enfreint]
[حالت وصفی: enfreignant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
نقض کردن
زیر پا گذاشتن
1.Il ne faut pas enfreindre les lois.
1. نباید قوانین را نقض کرد.
2.La société n'a enfreint aucune loi.
2. شرکت هیچ قانونی را زیر پا نگذاشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
enfourner
enfourcher
enfouir
enfoncer
enfoncement
enfuir
enfumer
engageant
engagement
engager
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان