خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحویل
2 . اطلاعات
3 . ضبط
[اسم]
l'enregistrement
/ɑ̃ʀ(ə)ʒistʀəmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
تحویل
پذیرش
1.Avant de monter dans l'avion il faut passer à l'enregistrement des bagages.
1. قبل از سوار شدن به هواپیما باید از قسمت تحویل بار گذشت.
2.Une hôtesse se charge de l'enregistrement des bagages.
2. یک مهماندار مسئول تحویل [گرفتن] چمدانها است.
2
اطلاعات
3
ضبط
فرآیند تولید موسیقی، برنامه تلویزیونی و ...
تصاویر
کلمات نزدیک
enrayer
enragé
enrager
enrageant
enraciner
enregistrer
enregistreur dvd
enregistré à l'avance
enrhumer
enrhumé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان