خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به هم کمک کردن
[فعل]
s'entraider
/ɑ̃tʀede/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: entraidé]
[حالت وصفی: entraidant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
به هم کمک کردن
یکدیگر را یاری دادن
1.Les réfugiés se sont entraidés.
1. پناهندگان به هم کمک کردند.
2.Suite à la catastrophe, les gens se sont entraidés.
2. بعد از فاجعه، مردم یکدیگر را یاری دادند.
تصاویر
کلمات نزدیک
entraide
entracte
entouré
entourer
entourage
entrailles
entrain
entrave
entraver
entraînant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان