[اسم]

l'entourage

/ɑ̃tuʀaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 اطرافیان نزدیکان

  • 1.La reine choisit son entourage très soigneusement.
    1. ملکه اطرافیانش را بسیار با دقت انتخاب می‌کند.
  • 2.Son entourage a été présent durant sa maladie.
    2. نزدیکانش هنگام بیماری‌اش حضور داشتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان