خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارآزمایی بالینی
[اسم]
l'essai clinique
/esɛ klinik/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: essais cliniques]
1
کارآزمایی بالینی
مطالعه اثرات داروها و شیوههای درمانی جدید
1.Cette nouvelle molécule doit, avant d'être mise sur le marché, subir des essais cliniques.
1. این مولکول جدید باید قبل از قرار گرفتن [ارائه شدن] در بازار، کارآزمایی بالینی شود.
2.Je voudrais commencer un essai clinique.
2. من میخواستم یک کارآزمایی بالینی را شروع کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
essai
esquiver
esquisser
esquisse
esquinter
essai pilote
essaim
essayage
essayer
essayiste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان