خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از زیر خاک بیرون آوردن
2 . از قبر درآوردن
3 . (خاطرات و غیره) از فراموشی بیرون آوردن
[فعل]
exhumer
/ɛgzyme/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
از زیر خاک بیرون آوردن
2
از قبر درآوردن
نبش قبر کردن
3
(خاطرات و غیره) از فراموشی بیرون آوردن
زنده کردن (خاطرات)
1.Exhumer des souvenirs.
1. زنده کردن خاطرات.
2.L'inspecteur a exhumé ce dossier de l'oubli.
2. بازرس این پرونده را از فراموشی بیرون آورده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
exhorter
exhortation
exhibitionniste
exhibition
exhiber
exigeant
exigence
exiger
exigibilité
exigible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان