خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمایشگاه
2 . جهت
3 . معرض
[اسم]
l'exposition
/ɛkspozisjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: expositions]
1
نمایشگاه
1.Je n'ai plus envie d'aller à l'exposition.
1. دیگر تمایلی ندارم به نمایشگاه بروم.
une exposition de marchandises/d’oeuvres d’art...
نمایشگاه اجناس/آثارهنری...
1. Il y a une exposition de voitures anciennes dans notre ville.
1. یک نمایشگاه اتومبیلهای قدیمی در شهر ما وجود دارد.
2. une exposition de peinture
2. نمایشگاه نقاشی
2
جهت
موقعیت
1.Cet appartement a une bonne exposition.
1. این آپارتمان موقعیت خوبی دارد.
L'exposition de maison/ de pièce...
موقعیت خانه/اتاق...
L'exposition de cette façade est au nord, rien n'y pousse !
جهت این بنا به شمال است، هیچ چیز اینجا رشد نمیکند!
3
معرض
مقابل
à l'exposition du soleil/du danger...
در معرض نور/خطر...
تصاویر
کلمات نزدیک
exposer
exposant
exporter
exportation
exportateur
exposé
express
expressif
expression
expressionnisme
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان