خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیچ خوردن
[فعل]
se fouler
/fule/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: foulé]
[حالت وصفی: foulant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
پیچ خوردن
رگ به رگ شدن
1.Elle s'est foulé la cheville.
1. قوزک پایش پیچ خورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
foule
foulard
fouiner
fouine
fouillé
foulure
foulée
four
fourbi
fourbu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان