1 . پیچ خوردن
[فعل]

se fouler

/fule/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: foulé] [حالت وصفی: foulant] [فعل کمکی: être ]

1 پیچ خوردن رگ به رگ شدن

  • 1.Elle s'est foulé la cheville.
    1. قوزک پایش پیچ خورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان