خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پارکینگ (سرپوشیده)
2 . گاراژ
[اسم]
le garage
/gaʀaʒ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: garages]
1
پارکینگ (سرپوشیده)
1.La villa comprend également un garage au sous-sol auquel on peut accéder par cet escalier, derrière nous.
1. این ویلا همچنین یک پارکینگ زیرزمینی دارد که به وسیله این راهپله، در پشت سرمان، می شود به آن دسترسی داشت.
2.Laisse-moi ouvrir le garage.
2. اجازه بده در پارکینگ را باز کنم.
2
گاراژ
تعمیرگاه
1.J'ai conduit ma voiture au garage pour une révision.
1. ماشینم را برای معاینه فنی بردم به گاراژ.
تصاویر
کلمات نزدیک
gants
gant de toilette
gant
ganimard
gangster
garagiste
garant
garanti
garantie
garantir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان