خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مکانیک
[اسم]
le garagiste
/gaʀaʒist/
قابل شمارش
مذکر
1
مکانیک
1.J'ai emmené la voiture chez un ami garagiste.
1. ماشین را نزد یک دوست مکانیک بردهام.
2.J'ai montré la voiture au garagiste.
2. ماشین را به یک مکانیک نشان دادهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
garage
gants
gant de toilette
gant
ganimard
garant
garanti
garantie
garantir
garcia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان