1 . آشپزی
[صفت]

gastronomique

/gastʀɔnɔmik/
قابل مقایسه
[حالت مونث: gastronomique] [جمع مونث: gastronomiques] [جمع مذکر: gastronomiques]

1 آشپزی مربوط به غذا و پخت و پز

  • 1.Cette culture gastronomique a forgé ma passion et je suis devenu cuisinier.
    1. این فرهنگ آشپزی [فرهنگ مربوط به پخت و پز] علاقه‌ی من را شکل داد و من آشپز شدم.
  • 2.J'ai acheté un guide gastronomique.
    2. من یک کتاب راهنمای آشپزی خریده‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان