خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قابل سکونت
[صفت]
habitable
/abitabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: habitable]
[مذکر قبل از حرف صدادار: habitable]
[جمع مونث: habitables]
[جمع مذکر: habitables]
1
قابل سکونت
مسکونی
1.La planète Mars n'est pas habitable.
1. سیاره مریخ قابل سکونت نیست.
2.Notre maison a besoin de travaux de rénovation mais elle est habitable.
2. خانه ما به کارهای نوسازی احتیاج دارد اما قابل سکونت است.
تصاویر
کلمات نزدیک
habit
habillé
habilleur
habiller
habillement
habitacle
habitant
habitat
habitation
habiter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان