خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صدای هو (صدایی به نشانه اعتراض)
[اسم]
les huées
/’ɥe/
غیرقابل شمارش
جمع مونث
1
صدای هو (صدایی به نشانه اعتراض)
فریاد اعتراض
1.Le mauvais chanteur est sorti sous les huées de la foule.
1. خوانندهی ناشی زیر فریادهای اعتراض از جمعیت خارج شد.
2.Vos huées me font pas peur.
2. صداهای هوی شما مرا نمیترسانند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hutte
hurluberlu
hurler avec les loups
hurler
hurlement
huître
hybride
hydratant
hydratation
hydrate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان