خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیرقابل پذیرش
[صفت]
inacceptable
/inaksɛptabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: inacceptable]
[مذکر قبل از حرف صدادار: inacceptable]
[جمع مونث: inacceptables]
[جمع مذکر: inacceptables]
1
غیرقابل پذیرش
ناپذیرفتنی
1.Les conditions du contrat sont inacceptables.
1. شرایط قرارداد غیرقابل پذیرش هستند.
2.Une attitude aussi violente envers des enfants est totalement inacceptable.
2. رفتاری اینقدر خشن در برابر بچهها کاملا غیرقابل پذیرش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
inabordable
in extremis
in
impôt
impétueux
inaccessible
inaccoutumé
inachevé
inactif
inactivité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان