خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیگناه
[صفت]
innocent
/inɔsɑ̃/
قابل مقایسه
1
بیگناه
1.La justice reconnaît l'accusé innocent.
1. دادگستری متهم را بیگناه اعلام میکند.
2.Un homme innocent a été emprisonné.
2. یک مرد بیگناه زندانی شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
innocence
innocemment
inlassablement
inlassable
injustifié
innocenter
innombrable
innommable
innovant
innovateur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان