خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نفس کشیدن
2 . الهام بخشیدن
3 . سرمشق گرفتن
[فعل]
inspirer
/ɛ̃spiʀe/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: inspiré]
[حالت وصفی: inspirant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
نفس کشیدن
دم فرو بردن
1.J'expire, mais je n'arrive pas à inspirer.
1. هوا را بیرون می دهم، ولی نمی توانم نفس بکشم. [بازدم را انجام می دهم، ولی نمی توانم دم را انجام دهم]
2
الهام بخشیدن
القا کردن، ایجاد کردن
1.L'enseignante avait la capacité d'inspirer ses élèves.
1. معلم میتوانست به شاگردانش الهام ببخشد.
2.Les beaux paysages inspirent souvent les peintres.
2. مناظر زیبا اغلب به نقاشان الهام میبخشد.
3
سرمشق گرفتن
الگو گرفتن
(s'inspirer)
1.Elle s'est inspirée du passé.
1. او از گذشته سرمشق گرفته است.
2.Le romancier s'est inspiré d'une légende populaire.
2. رماننویس از یک افسانه مشهور سرمشق گرفته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
inspiration
inspirateur
inspection
inspecteur
inspecter
instabilité
instable
installateur
installation
installer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان