خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پشم
[اسم]
la laine
/lɛn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: laines]
1
پشم
1.Je suis allergique à la laine.
1. به پشم حساسیت دارم.
2.Je voudrais un bonnet en laine gris.
2. یک کلاه پشمی خاکستری می خواستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
lainage
laideur
laid
lagune
lagon
laine polaire
laisse
laisser
laisser en plan
laisser mûrir la poire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان