خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باز کردن (در دریانوردی)
2 . فرو ریختن (بمب)
3 . (رابطه را) بهم زدن
4 . خود را (از دست کسی یا چیزی) خلاص کردن
[فعل]
larguer
/laʁɡˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: largué]
[حالت وصفی: larguant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
باز کردن (در دریانوردی)
1.Larguer une voile
1. قایق بادبانی را باز کردن
2
فرو ریختن (بمب)
3
(رابطه را) بهم زدن
قطع رابطه کردن
4
خود را (از دست کسی یا چیزی) خلاص کردن
دک کردن
1.Larguer ses collaborateurs
1. از دست شریک ها خود را خلاص کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
largeur
largesse
largement
large ceinture à nœud
large
largué
larme
larmes
larmoyant
larmoyer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان