1 . کمترین
[صفت]

moindre

/mwɛ̃dʀ/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: la moindre] [مذکر قبل از حرف صدادار: le moindre] [جمع مونث: les moindres] [جمع مذکر: les moindres]

1 کمترین کوچکترین

  • 1.Dans les moindres détails.
    1. در کمترین جزئیات.
  • 2.La moindre petite chose peut rendre les enfants heureux.
    2. کوچکترین چیزها می‌تواند بچه‌ها را خوشحال کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان