خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرمن
2 . فصل درو
3 . یک خروار
[اسم]
la moisson
/mwasˈɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
خرمن
محصول، برداشت
1.Faire les moissons
1. برداشت کردن
2
فصل درو
هنگام برداشت
1.Les moissons sont terminées.
1. فصول درو تمام شدهاند.
3
یک خروار
یک عالمه
تصاویر
کلمات نزدیک
moisissure
moisir
moisi
mois
moiré
moissonner
moissonneuse
moite
moiteur
moitié
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان