خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غرق کردن
2 . از بین بردن (در اثر استفاده زیاد)
3 . غرق شدن
4 . گم شدن (مجازی)
5 . سیل گرفتن
6 . درخت گردو
[فعل]
noyer
/nwajˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: noyé]
[حالت وصفی: noyant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
غرق کردن
در آب خفه کردن
1.Qui veut noyer son chien l'accuse de la rage excessive.
1. هرکس که بخواهد سگش را در آب خفه کند به خشم افراطی متهم میشود.
2
از بین بردن (در اثر استفاده زیاد)
نابود کردن
1.Noyer les couleurs
1. رنگها را از بین بردن
3
غرق شدن
(در آب) خفه شدن
(se noyer)
1.Les naufragés se sont noyés.
1. کشتیهای شکستهای که غرق شدند.
4
گم شدن (مجازی)
(se noyer)
1.L'orateur, qui se noyait dans ses phrases.
1. سخنوری که در جملات خودش گم شده بود.
5
سیل گرفتن
(زیر آب) رفتن
1.Noyer un pays sous les eaux de la mer.
1. کشوری زیر آب دریا رفتن
[اسم]
le noyer
/nwajˈe/
قابل شمارش
مذکر
6
درخت گردو
تصاویر
کلمات نزدیک
noyauter
noyau
noyade
novice
novembre
noyé
noé
noémie
noël
nu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان